بدبینی در برابر خوش بینی از نظر فروید
بدبینی در برابر خوش بینی از نظر فروید
بدبینی در برابر خوش بینی از نظر فروید چگونه است؟ بعد دیگری که فروید به انسان نگاه میکنه اسمش هست بدبینی در برابر خوش بینی است.
به عقیده فروید افراد با تعرض اساسی پا به جهان می گذارند، به طوزی که نیروهای زندگی و مرگ انسان را مدام به سمت خودویرانگری و پرخاشگری سوق می دهد، در صورتی که غریزیه زندگی می کوشد انسان را به سمت لذتهای زودگذر سوق میدهد.
خود کم و بیش در حالت دایمی تعارض قرار دارد و می کوشد بین درخواستهای متضاد نهاد و فراخوئ تعادل برقرار کند. و در عین حال با دنیای بیرونی سازگار شود. افراد باور داشتند در زیر پوشش نازک تمدن، حیوانات درنده ای هستند که برای ارضای تمایلات جنسی و ویرانگری خود، گرایش طبیعی به بهره کشی از دیگران دارند.
فروید باور داشت که حتی صلح جوترین آدها در پس ظاهر، رفتار ضداجتماعی دارند. بدتر از همه اینکه، انسانها از علت رفتارشان آگاه نیستند، و نمیدانند چقدر از دوستان، خانواده و معشوقه شان نفرت دارند. به همین دلیل نظریه روانکاوانه اصولا بدبینانه است.
این مطالب به این معنی است که انسان اصولا فکر میکنن دوقطبی هستن، چون حس می کنند، گاهی اوقات خیلی حالشان خوب است و گاهی اوقات خیلی ناراحت و پرخاشگر هستند. در حالی که از نظر فروید این حالت جزیی از وجود ماست و نیاز نیست عزیزان خیلی روی این ویژگیشان حساس شوند.
برای درمان این حس چه باید کرد؟
برای بهبودی این احساس تا میتوان باید حد تعادل را رعایت کرد. رعایت حد تعادل هم چیزی نیست مگر اینکه تمرین کنید، سعی کنید در زمان عصبانیت کم کم میزان و شدت عصبی شدن و پرخاشگری خودتان کم کنید و در حالت شادی هم این همه ذوق زده و شاد نشوید چرا که هر دو این هیجانات برای فرد موثر نبوده و سبب عقب افتادن فرد از کارهای خود می شود.
البته این درمان طبق نظریه فروید نیست چون درمانهای فرویدی بسیار سخت و نیاز به درمانگر متبحر در درمان دارد.
برای مطالعه بعد دیگر شخصیت انسان از نظر فروید (کلیک کنید.)
دیدگاهتان را بنویسید