فکر کردن در مورد آینده خوب است؟
فکر کردن در مورد آینده
فکر کردن در مورد آینده خوب است؟
اصولا انسان دوست دارد در مورد آینده خود خبر داشته باشد و در مورد آن بداند. و چون اصلا نمی تواند به آن دسترسی داشته باشد، در مورد آینده خود بسیار می انیشد تا بتواند خطرهای احتمالی را تشخیص دهد و از آن جلوگیری کند. و برخی افراد آینده نگر هستند و برای اینکه در آینده خود از هدف و لذت بزرگی استفاده کنند سعی می کنند از لذتهای زودگذر جدا شوند و با هدف رسیدن به لذتهای بالاتر در تلاش هستند.
مثلا سعی میکند تا از تفریحات خود در یک برحه از زمان بگذرد وبه تحصیل مشغول شود تا از وجود علمش در آینده بهره ببرد. یا قناعت کردن در زمانی که شرایط مناسب نیست تا اینکه به شرایط مالی خوبی برسد و حتی اینکه فرد سعی میکند سختی درمان را بپذیرد تا بعدها زندگیش در آرامش باشد. اینطور آینده نگری ها بسیار خوب و تاثیر گذار در زندگی فرد است، و این اهداف نه تنها سبب فشار آوردن به فرد نمی شود، بلکه باعث آرامش نیز می شود، و برای انسان لازم و ضروری است.
اما گاهی اوقات تفکر در مورد آینده بیش از حد شده و سبب ایجاد بیماری افسردگی و یا وسواس می شود، اینجاست که فکر کردن در مورد آینده مضر بوده و باعث پس رفت و ایجاد بیماری در انسان می شود.
حالا شاید این سوال در بین دوستان مطرح شود که از کجا بدانیم که این افکار منطقی هستند و یا عاملی برای بیماری های اعصاب محسوب می شود، و سبب ایجاد افسردگی، وسواس و… در فرد می شود؟
تشخیص اینکه این افکار وسواسگونه است یا باعث افسردگی در فرد می شود، می توان از فشاری که فکرتان به شما وارد می کند متوجه شد. این افکار زمانی در فرد باعث بیماری می شود که دائما فرد از افکارش ترس داشته باشد، حتی این افکار نگذارد به کارهای دیگر روزمره خود برسد.
حتی گاه فرد با مراجعه مکرر به روانشناس یا روانپزشک باز فکر می کند افکارش درست است و این یک واقعیت زندگی او محسوب می شود، و فکر می کند با فکر کردن به آن موضوع می تواند تا حدودی مسئله را کنترل کند.
افراد به موضوعات منفی فکر می کنند چرا که فکر می کنند با فکر کردن به آنها می توانند تا حدودی مشکلاتشان را حل کنند، و یا آنها را کنترل کنند.
در صورتی که فکر کردن به هر موضوعی که احساس فرد را درگیر کند، یعنی همراه با آن فکر فرد دچار تنش، اضطراب و یا ترس شود، نه تنها باعث حل مشکل نمی شود. بلکه مسئله را نیز بدتر می کند، چرا که درگیر شدن احساس باعث می شود، فرد نتواند در مورد موضوع فکر درست و منطقی داشته باشد، و به جای آنکه فرد را به راه درست سوق دهد او را به بیراهه می برد و روز به روز باعث گرفتن آرامش از فرد و ایجاد بیماری های روانی در فرد می شود.
پس دقت کنید چقدر فکرتان احساستان را درگیر می کند، و اگر احساستان را درگیر کرده در پی درمان آن باشید، چون رفته رفته وضع وخیم تر و بدتر می شود، و همیشه احساس شما در یک سطح باقی نمی ماند، و روز به روز بدتر می شود.
فکر کردن در مورد گذشته و درمان آن بیشتر بدانید.
دیدگاهتان را بنویسید