تاثیر منفی نگری اطرافیان
تاثیر منفی نگری اطرافیان
تاثیر منفی نگری اطرافیان یا انرژی منفی افراد بر روی انسان واقعی است.
تاثیر منفی نگری افراد بر روی انسان سبب می شود انسان کمی به عقب باز گردد.
اما این منفی نگری اطرافیان بستگی به شما هم دارد که چقدر قدرتمند هستید.
اگر بخواهیم در این مورد مثالی بزنیم
مثال خورشید رو می زنم. همه ما ازنور خورشیئ استفاده می کنیم. حالا هرچه لباسمان تیره تر باشد گرمای بیشتری رو جذب می کنیم.
تاثیر منفی نگری اطرافیان اثر خودش را بر روی تمام انسان ها می گذارند.
ولی هرچه فرد قدرت بیشتری داشته باشد بهتر می تواند این نیرو رو دفع کند و برای خودش حل و فصل کند.
برای اینکه کمترین تاثیر منفی نگری اطرافیان را در برخورد با این افراد ببینیم چه باید کرد:
باید سعی شود حتی الامکان از افراد منفی باف دوری شود. فقط در صورت ضرورت با آنها ارتباط داشت. در تایم های کوتاه
تاثیر منفی نگری اطرافیان، اگر این افراد از نزدیکان و عزیزان ما باشند چه باید کرد؟
اگر این افراد عزیزان (پدر، مادر، خواهر، برادر، همسر و ….) شما باشند باید حتما ابتدا این امر مشخص شود:
که آیا شما با این عزیز یا نزدیکتون خاطره ناخوشایند یا مسئله ای وجود دارد که باعث شده باشد شما نسبت به این عزیز حس بدی داشته باشید؟
گاهی اوقات افراد از یکدیگر کمی کینه به دل دارند.
اتفاقات متعددی در کودکیشان و یا در طی زندگیشان افتاده که نمی توانند آن فرد رو مورد بخشش قرار دهند.
این باعث میشه طرف هر حرفی را میزند نسبت به آن گمان بد زد و فکر می کنن حرف هایش همیشه منفی و نادرست است.
و گاهی اوقات هم واقعا آن فرد که از نزدیکان شما هست حرف نادرست و یا منفی نمی زند.
ولی انقدر درون ما آشفته است که فکر می کنیم ایشان گمان بد داشته اند.
تاثیر منفی نگری اطرافیان زمانی بیشتر خودش را نشان می دهد که:
مثال فردی که نسبت به پدر و یا مادر خود همیشه خاطرات منفی دارد.
در حال حاضر هم نمی تواند بخوبی ارتباط برقرار کند.
تمام حرفهای آنها به نظرش منفی و آزردهنده است.
در صورتی که شاید تمام حرفهای ان فرد چنین هم نباشه.
ولی برای ما بسیار سنگین و منفی جلوه پیدا کند.
ما همانی هستیم که می اندیشیم.
لذا برداشت های خود را جدی بگیرید. بسیاری از مواقع مشکل از درون ماست.
درون من در عذاب است و خرف دیکران را بد تعبیر میکنم.
تا انسان درونش پر از درد و رنج باشد. اطرافش را نمیتواند پر از عشق ببیند.
پس درونمان را ابتدا پاک سازی کنیم.
چگونه درونمان را پاک سازی کنیم.
پس در این زمان اولین وظیفه ما بخشش طرف مقابل و پاک کردن دلمان از هرگونه ناخوشی و حس بد است.
زیرا حتی اگر فرد بهترین حرف ها را هم بزند در نظر ما بد تعبیر می شود.
در این مواقع لازم است حتما از خود پرسیده شود: واقعا درونت چه خبر است؟
آیا واقعا این حرف انقدر ناخوشایند است؟
یا تو بخاطر ناراحتی ها و خاطرات بد این فرد همیشه احساس بدی نسبت به این فرد داری؟
گاهی فهمیدن این تفاوت ها سخت و سنگین است. چرا که فرد هنوز با خودش دچار مشکل است.
قدم بعدی در کاهش تاثیر منفی نگری اطرافیان باید این دو عامل رو به آگاهی خودتون اضافه کنید.
سعی کنید هر دفعه با این دید به طرفتان نگاه کنید در این صورت کم کم شروع به تغییر در خودتان می کنید:
- حتما حتما ببینید اون فرد با چه شرایط زندگی روبرو بوده است؟
گاهی اوقات فرد در شرایطی زندگی می کرده که واقعا انتظار غیرمعقولانه است که از او خواسته باشیم حالا به زندگیش با دید مثبت نگاه کند.
هرچه سعی کند فرد به این دید برسد نمی تواند، مگر اینکه تحت درمان قرار گیرد.
و ما باید انگشت اشاره سمت خودمان بگیریم چرا من از او انتظار دارم که منو درک کنه و شرایط بد زندگی منو بفهمه و لااقل کمی مثبت باشه، باید این انتظار رو از خودم داشته باشم که من او را درک کنم و از او انتظار بیشتری نداشته باشم.
گاهی اوقات نیز می گوییم اگر او می توانست با من بهتر رفتار کند و بهتر عمل می کرد و یا بهتر به کن یاد می داد که چطور برخورد کنم، حالا انقدر عصبی و ناراحت نبودم.
دقت کنید نشانه های مسئولیت گریزی رو اینجا میبینید.
یعنی شاید خود فرد هم مادر یا پدر باشد و مجددا با فرزندش همانگونه رفتار می کند که در حد توان عصبی خود هست.
ما به خودمان نمیگوییم خود تویی که داری دائما غر میزنی از اینکه برای چی اون طرف اینگونه برخورد می کند.
من خودم هم دارم با اطرافیانم همانگونه رفتار می کنم و اگر قبول ندارید آثار آن را می توانید در میزان عصبانیت فرزندتون ببینید.
فرزندتون کاملا مشخص می کند که چطور برخورد و طرز فکری را در حال پیاده کردن هستید.
گاهی فرد می گوید من که فرزندی ندارم که بدانم چه کرده ام، باید گفت یه نگاهی به دور و ور خود بینداز و ببین چقدر با اطرافیانت ارتباط خوب و موثر داری؟
چقدر در ارتباطاتت دائما به در بسته نمی خوری و دیگران را مقصر عدم ارتباط خود می دانی.
پس ببینید تا زمانی که من شروع به تغییر خودم نکنم جهان من همانی است که می پندارم و فکر می کنم.
آنچه نیاز است در این مقاله مطالعه شود:
دیدگاهتان را بنویسید