درمان افسردگی

درمان افسردگی
در این درمان در مورد گسلش شناختی در درمان افسردگی صحبت خواهیم کرد. گسلش شناختی را به زبان عامیانه توضیح می دهم و بعد به درمان افسردگی در این مورد می پردازیم.
هدف فرایند گسلش شناختی، آن است که به فرد افسرده کمک شود، تا بتواند با اطمینان به واقعیت رویدادهای درونی را بشکند. یعنی بداند که آنچه فکر می کند، دیده یا شنیده است و یا آنچه احساس می کند یک امر واقعی نیستند، بلکه اواز درون تفسیر و تعبیر می کند. مثلا وقتی فرد از چیزی ناراحت می شود، و یا باعث می شود از اتفاقی در درون خود فرو رود و فکرهای افسرده کننده و ناامیدی کند. این را بداند که فرد به دلیل اینکه همیشه به این نحو به زندگیش نگاه کرده، باعث آزار او می شود، و کوچکترین اتفاقی او را به این حالت می کشاند. یعنی فرد بر حسب عادتهایش منتظر وجود یک اتفاق هست تا در این حس فرو رود.
گسلش شناختی
حال گسلش شناختی می خواهد فرد به واقعیت نگاه کند نه اینکه با رویدادهای درونی تعبیر و تفسسیر کند و در خود فرو رود. فرد باید بتواند با فکر کردن به واقعیت رویدادهای درونی را بشکند و نیز بتواند بین فکر و فکر کننده و احساس و احساس کننده فاصله ایجاد کند. (یعنی بداند که این فکر است و بداند که این عمل او یک احساس است، که از درون او منشا می گیرد).
در این درمان می گوید رویدادها را آنگونه که هستند ببینید نه آنطور که خود رویدادها می گویند. اینگونه باعث می شود پذیرش بهتری رخ دهد.
مثال: شما با همسرتان دعوا کردید، و همسرتان یک عالمه ناسزا به شما می گوید، اگر بنشینید و روی این موضوع فکر کنید قطعا که شما رو آزرده خاطر می کند، شما باید بدانید که همسرتان از موضوعی ناراحت شده و چون توان مقابله درونی با آن موضوع را نداشته آن را برونی کرده و احساسات منفی خودش را روی شما خالی کرده و شما اونی نیستید که همسرتان به شما در آن لحظه نسبت داده.
گسلش شناختی در درمان افسردگی
یا اینکه یک اتفاقی شما رو ناراحت کرده و در خودتان فرو رفته اید و دائما به آن مشکل فکر می کنید، برای ما اشتباه جا افتاده که فکر کردن و فرو رفتن در افکار می تواند مشکل را حل کند، هر چه ما آزادتر و احساس بهتری داشته باشیم راه حل بهتری به ذهنمان می رسد و بهتر می توان تصمیم گرفت. پس لازم است افکار و احساس را از خودمان دور بدانیم تا گسلش شناختی بتواند اتفاق بیفتد.
زمانی که گسلش شناختی را شما ایجاد می کنید یعنی بین افکار و احساس خودتان فاصله ای قرار می دهید یعنی می توانید تعداد رفتارهای بیشتری را مد نظر قرار دهید و به شیوه های متفاوتی برخورد کنید. ولی زمانی که فکر بالا می آید و احساستان را درگیر میکند فقط وفقط برای شما یک راه حل می ماند و آن فرو رفتن در فکر می باشد و شما را وارد چرخه نشخوار فکری کند. و زمانی که در دور افکار نشخوار کننده گیر می کنید افسردگی اتفاق می افتد.
دیدگاهتان را بنویسید